ایلیا 5 ماهه
سلام مامانی
اینم از خاطرات 5 ماهگیت
این ماه هم همش برف و سرما بود. ما تصمیم گرفتیم که برای تعطیلات عید بریم به پابوس امام رضا. پسر من اولین عیدتو قراره در کنار آقا شروع کنی.
البته بابایی همش نگرانه که شما مریض بشی و همش دو دله خوب ما هم گفتیم هر چی خدا بخواد.
پسر من خیلی شیطون شدی راستی اینم برات بگم که من و بابایی هر دفعه شما را تو خونه حمام میکنیم . اولین باری که خواستم این کار را بکنم خیلی میترسیدم همش میگفتم بچه ام خفه میشه اما تو پسر خوب مامان اینقده موقع حموم کردن ارومی که نگو
اما از شیطنتهای پسری در این ماه: پسر مامان میتونه خودش به تنهایی غلط بزنه ، و اینکه به کمک ما چند ثانیه ای بشینه البته خیلی کم ، تازه دستاشو کشف کرده و به شدت با اونا درگیر.
مامان فدات بشه که همچنان در حال کشف دستاتی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی